
کنترل تعارض
واژه تعارض از جمله مفاهیمی است که معانی متفاوتی از آن مستفاد میشود. در فرهنگ لغات فارسی، تعارض به معنی مزاحم یکدیگر شدن، باهم خلاف کردن و اختلاف داشتن است (ونوس،1390). تعارض وضعیتی اجتماعی است که هر آن دو یا چند نفر درباره موضوعهای اساسی مربوط به سازمان یا باهم توافق ندارند یا نسبت به یکدیگر قدری خصومت اساسی نشان میدهند. تعارض در روابط امری قابل پیشبینی است و پیامد آن ادراکات نادرست طرفین رابطه از اهداف و نقشهایشان در رابطه هست (رنجبران وهمکاران،1388). تعارض در رابطه نشان از عدم تعهد اعضای رابطه به رابطه است و همچنین افزایش تعارض در یک رابطه به کاهش اعتماد طرفین به یک دیگر و کاهش تمایل به ایجاد و حفظ رابطه بلندمدت منجر میشود (اندرسون، وتیز،۱۹۸۹). به عنوان توانایی عرضهکننده در به حداقل رساندن نتایج منفی حاصل از درگیری بالقوه و بارز تعریف میشود (دوبیسی،۲۰۰۷).
در مورد تعارض چند دیدگاه وجود دارد. دیدگاه سنتی به تعارض به عنوان یک پدیده غیرضروری و بد مینگردوآن را با واژههایی چون بیحرمتی، انهدام و بیمنطقی مترادف میداند. دیدگاه روابط انسانی، تعارض را در تمام گروهها و سازمانها یک رویداد طبیعی میداند و پذیرش آن را توصیه میکند. دیدگاه تعاملگرا اعتقاد دارد علاوه بر آنکه تعارض نیروی مثبت در گروه است، وجود آن برای عملکرد موثر گروه نیز ضرورت دارد (اسچرمهورن[1]،۱۹۹۴). هنگامی که در سازمان تعارض ایجاد شود یک سری پیامدهای مثبت به دنبال دارد،از جمله تغییرات،پرورش خلاقیتو نوآوری، روشن شدن مباحث، اهداف،دیدگاهها و نظرات، امکان ارتباطات بهتر و مناسبتر و افزایش انرژی در سازمان، ارزیابی تواناییها و استعدادهای کارکنان، حلو فصل شدن مسائل راکد و پشت پرده و خلق دیدهها و نظرات بهتر و سازندهتر (مونوگراف[2]،۲۰۰۷).
با توجه به سیرپیشرفت مکاتب فکری مدیریت در طول سالهای اخیر، سه نظریه متفاوت در مورد تعارض درمورد تعارض وجود دارد (جهاندیده کاظم پور،1384).
[1]Schermerhorn
[2]Monograph